میترامیترا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

فرشته کوچولو ها ی من

گریه میترا بعد پوشیدن پیرهنش

این پیرهنی که تنت هست رو خودم دوختم  رو قسمت بالاش هم کار گریت انجام دادم  با تور و ساتن  ولی وقتی تنت کردم خیلی گریه کردی  و بابایی که با گریه تو دلش خون می شد  گفت دیگه اینو تنت نکنم . با این که برای دوختش زحمت کشیدم ولی فکر کنم یه بار هم تنت نشه چون تا تابستون بشه برات کوچیک میشه  فقط برای یادگاری واست نگه می دارم . اینجا شما 40روزه بودی ...
19 آبان 1392

20 روزگی دخترم

اینجا شما بغل مامان جون بودی که با هات بازی می کردن و شما واسه مامانی می خندیدی  البته هنوز خندیدنت رو من تو بیداری ندیده بودم ولی واسه مامان جون برای اولین بار خندیدی و مامانی هم ذوق کرده بود. ...
19 آبان 1392

قنداقه میترا

میترای من وقتی قنداق میشه راحت میگیره می خوابه هر روز چند ساعت قنداقش می کنم . اولش که قنداق کردن بلد نبودم فقط مامانی شما رو قنداق می کرد اما حالا  یاد گرفتم . الان این خاطرات رو تو 40 روزگیت می نویسم . ...
19 آبان 1392